دنیای بازی
دنیای بازی



‬‬

دوک بدشانس!


پس از این که نمرات فوق العاده عالی و در خور دوک و آن نمره ی برازنده ی صفر از سایت 1UP را دیدم ؛ بیش از پیش مشتاق امتحان کردن این بازی شدم. بیش از همه میخواستم ببینم این بازی چه دارد ، چه بلایی سر دوک آمده است که به این بدبختی افتاده! خیلی زود فهمیدم که دوک بدشانسی آورده است. یک بدشانسی بزرگ دوک را به مخمصه ای چنان مهلک انداخته است که سازندگان با خود چنان فکر می کنند که صحنه های اونجوری (!) و 4 تا تیکه ی بی مزه و هورمون استروئیدی می تواند دردی از دوک دوا کند. ظاهرا از یاد برده اند که دوک می خواد یک قهرمان باشد. فراموش کرده اند که دوک کسی است که می خواد بهترین باشد و دوست دارد همیشه این مقام را در اختیار داشته باشد. و به واقع دوک نه به خاطر شیطنت های بی موقع و بی کله بودن و پر زور بودن و حتی آن چیزناجور ها که همه شان از دیرباز با دوک همراه بوده اند معروف شده است و نه به خاطر گرافیک خارق العاده یا چیز دیگر. دوک به واسطه ی اکشن ناب و آزادی عمل نسبی در محیطی زیبا و پرجزئیات (حتی در همان بازی های قدیمی که پیکسل ها به اندازه ی حبه قند بودند!) و درب و داغان کردن آدم فضایی ها به قهرمانانه ترین نحو ممکن دوک شده است. آن چیزی که دوک داشت ، یک گیم پلی بی نقص بود که به لطف Gear Box و دوستان (!) آن هم به فنا رفت. البته آن سبک و سیاق قبل را تا حدودی حفظ کرده و به قول خودشان به دوک قبلی وفادار مانده ، اما من از قول همه ی گیمر ها می گویم که دوک مُرد! دوکی که خیال می کنید وفادار مانده به آن چیزهای قشنگ آن دوران دوست داشتنی ، اکنون در مقبره ای در زیر خروار ها خاک آرمیده است!

دوک بد ذات!

این بازی داستان مشخصی ندارد ، اساساً یک روند پیوسته و دارای آغاز و پایان وابسته به شخصیت و یا مخاطب در کار نیست. قصه ی خاصی هم برای مخاطب تعریف نمی کند ، تنها یک مقدمه ی کلیشه ای دارد که آغاز سلسله اتفاقاتی است که پیش آمدن آن ها داستان بازی و مواجهه ی دوک با آن ها به عنوان حلال مشکلات روند بازی را تشکیل می دهند. اگر به بطن این اتفاقات وارد شویم در خواهیم یافت که با خلق و خوی تعیین شده برای دوک هم خوانی دارد. اکثر این اتفاقات بر پایه ی قهرمان بازی های دوک پی ریزی شده اند. خلق و خوی ناجور دوک بهانه ای به دست سازندگان داده است تا این اتفاقات و حوادث را آغشته به صحنه های اونجوری و … کنند! همچنین اکثر مواقع ظهور دوک به عنوان قهرمان برای نجات افراد از بد حادثه است. به عنوان مثال نجات آن زن بیچاره و غمگین آویزان در آسانسور معلق در هوا که بسیار هم وحشت زده است و فقط و فقط به یک ناجی قوی هیکل و معروف مثل دوک نیاز دارد و یا حمله ی ناگهانی فضایی های بد ترکیب به اتاق دوک و آن دوقلوهای بیچاره که دست به دامان دوک می شوند تا جانشان را نجات دهد.

از طرفی این اتفاقات به خوبی طراحی شده اند و مجموعه ی کنش ها و واکنش ها به خوبی حس قهرمان بودن را منتقل می کند. از طرف دیگر این اتفاق ها به صورت نامتوازن پشت سر هم قرار گرفته اند و در نتیجه در نگاهی کلی اصلا به چشم نمی آیند چه برسد به این که این حوادث بخواهند هسته ی اصلی داستان بازی را تشکیل دهند و دوک را قهرمان قهرمانان جلوه دهند!

در کل بخش داستانی بازی متوسط رو به پایین است و طبق عادت باید نمره ای در حدود 4 و 5 به آن داد. اما چون تاثیر داستان در یک بازی مانند دوک زیاد نیست ، نمره ی من به این بخش از بازی 6 است.

دوک بد قیافه!


اگر دلتان را به گرافیک دوک با این حال وخیمش خوش کرده اید ، باید گفت که انتظار یک گرافیک استاندارد با بافت های با کیفیت و طراحی خوب و همچنین نورپردازی متوازن و کار شده را از این بازی داشتن ، انتظار بیهوده ای است.

دوک در این بخش هم بد ظاهر می شود. البته اعمال افکت ها و جلوه های ویژه ی بازی در نگاه اول راضی کننده است اما تا حدی ابتدایی کار شده که جای امیدواری را از هر طرفداری می گیرد. Modeling هم در بازی به نوعی مضحک و خنده آور است. از طراحی یک گلدان ساده گرفته تا طراحی اسلحه ها ، دشمن ها و حتی خود دوک! همین طور تکرار چند باره ی یک مجسمه در طول و عرض یک راهروی پنج – شش متری آن قدر زننده هست که دیدن چندین و چند باره ی همین مجسمه ها در محیط های دیگر (مثل سالن کازینو) واقعا یک افتضاح را به شما یادآور شود.

دوک یا افراط می کند یا تفریط. یا از یک عنصر آنقدر استفاده نمی کند که بازیباز یادش برود اصلاً  چنین چیزی هم در کنار دوک بوده و یا آنقدر از آن استفاده می کند که توی ذوق می زند و اعصاب برای مخاطب باقی نمی گذارد. در بخش فنی هم نباید انتظار زیادی از یک بازی با پروسه ی ساخت طولانی مدت داشت. Unreal Engine 2  و مشتقاتش هر چه قدر هم که بهینه شود و هر چه قدر هم که طراح و سازنده استاد باشند ، برای این نسل و این سال مناسب نیست. حال این بازی که یکی دو بار هم موتور عوض کرده است و تغییراتی بنیادین به خود دیده بی شک دارای نقصان در این بخش است. شاید اگر دوک سال 2005 یا 2006 منتشر می شد از خیره کننده ترین گرافیک های بازی های رایانه ای را ارائه میداد. اما حال با وجود غول های گرافیکی مثل KZ3 و C2 چنین ادعای ناروایی در نطفه خفه می شود.گرافیک دید خطی در این بازی محیط های تکراری و فضاهای شبیه به هم زیادی را به شما هدیه می دهد!

دوک ابدا در این راه هم موفق نبوده و هرگز نمی تواند در زمینه ی گرافیک سر بلند کند ، چه برسد به این که بخواهد حرفی برای گفتن داشته باشد!

دوک بد صدا!

اگر نگاهی به موسیقی و صداگذاری دوک بیندازیم ، یک ضعف آشکار دیگر را خواهیم یافت که دست در دست قهرمان قصه ی ما به سمت دره ی نابودی حرکت می کند. البته حرکت زیبایی هم دارد این دوست ناباب و این مار خوش خط و خال! در تمام طول بازی چهار – پنج ترک به طور مداوم تکرار می شوند. معمولا این موسیقی ها با ریتم بازی که ابدا از الگوی خاصی پیروی نمی کند و معمولا دچار آشفتگی است هم خوانی ندارد. وقتی که دوک سوار ماشین کوکی است و به گشت و کذار در برج 100 طبقه مشغول است و باید یک موسیقی هیجان انگیز پخش شود یک آهنگ درب و داغان و ملال آور به عنوان یک ضد حال خود نمایی میکند! البته همه ی مشکل این جا نیست ، مشکل بزرگ این جاست که این خودنمایی (یا به عبارتی هنر نمایی) دیری نمی پاید تا تمام شود و غیر از صدای قار قار ماشین هیچ صدای دیگری شنیده نشود! وقتی که در آسانسور در حال سقوط باید یک آهنگ دلهره آور پخش شود یک ترک نامتوازن پخش می شود … ارزش گفتگوی بیشتر ندارد این شاهکار سازندگان پرمدعا!

در بخش صداگذاری بخصوص صداپیشگی شخصیت ها هم که کم کاری از قلم نیفتاده است . صدای دوک از هر جا آمده و متعلق به هر کس و هر دورانی که هست فوق العاده ضعیف است. گوینده ی محترم هم که زحمت اضافه کردن کمی احساس به جمله را ندارد تا گیمر برای لحظه ای هم که شده احساس کند واقعا اتفاقی افتاده! دیالوگ ها هم که آنقدر متعدد و متنوع هستند که به تنهایی تمام نقوص صدا پیشگی را می پوشانند!!! کافی است این بخش از بازی Duke Nukem : Forever  را با یک بازی مثل Mass Effect 2 که عملکرد خیره کننده ای در بخش موسیقی و به خصوص صداگذاری داشته است مقایسه کنید تا به ارزش کار برو بچه های سازنده پی ببرید!

دوک بدرفتار!

فقط کافی است تا یکی دوساعت با دوک بدقلق کلنجار بروید ، یکی دوتا غول گنده را به زانو در اورید و مکرر به دشمنان شلیک کنید و از بابت کنترل و نشانه گیری بد دوک به سازندگان ناسزا (که البته در این مورد خاص سزاست!) بگویید ، تا بفهمید دوک چقدر بد رفتار است! نه دشمن درست و حسابی برای کشتن هست ، نه کار درست و حسابی برای انجام دادن. بالا و پایین کردن ساختمان برای پیدا کردن راه فرار ، برای کشتن فضایی های بدترکیب و یا برای نجات افراد تنها یک کار بیهوده است و اصلا و ابدا خوش آیند نیست. مبارزه با دشمنان در یک محیط تکراری با آن نشانه گیری قهرمان ، با مکمل و بی مکمل حوصله سر بر ترین کار ممکن است. اگر بتوان نام آن پریدن های الکی روی سکو ها و پله ها و یا ماکت های ساختمان ها و رسیدن به مقصد که سر جمع ده دقیقه هم طول نمی کشند را سکوبازی گذاشت ، سکوبازی های این بازی هم تعریفی ندارد مگر این که بخواهیم بازی های پلتفرمر را مسخره کنیم!

سلاح ها و ادوات جنگی و غیر جنگی دوک هم زیاد به کار نمی آیند. بسیاری از آن ها را فقط یک بار امتحان می کنید و دیگر استفاده ی ابزاری از آن ها نخواهید کرد. نوشیدنی های الکلی غیر مجاز (!) و هورمون استروئیدی هم که برای بقای دوک به کمک شما می آیند پس از کمی پیشروی اهمیت خود را به کلی از دست می دهند. البته باید پشتکار سازندگان برای” همیشگی” کردن دوک را تحسین کرد چرا که با استفاده از این محصولات که هیچ ، بدون استفاده از آن ها هم دوک باید حسابی تیرباران شود تا خدایی ناکرده ، زبانم لال قهرمان بمیرد! اما تنها نکته ی مثبت بازی بخش هایی است که دوک ریزه میزه می شود و به قول یکی از دو خواهر : “تو خیلی دوست داشتنی شدی کوچولوی نازنازی ، الان میتونی توی جیب من جا بگیری!” دوک در این حالت صاحب یک گیم پلی سرراست و سریع می شود. کمی معمای آب دوغ خیاری هم به بازی اضافه می شود تا حصر روند تکراری گیم پلی شکسته شود. دوک کوچولو علاوه بر این که با حال است کارهای باحالی هم می کند! با ماشین کنترلی این جا و آن جا میرود و روی میز و مبل و صندلی ورجه ورجه می کند و با موش ها می جنگد! اگر کمی از این طنز شخصیت محور این بخش از بازی را جایگزین طنز موقعیت و فوق العاده آبکی بخش هایی که دوک بزرگ در آن ها شرکت دارد می کردند الان وضع دوک اینگونه نبود.

دوک یک بازی خاطره انگیز ، بازگشت غم انگیزی داشت ، اکنون دلیل نمره های بد منتقدین به دوک و شکایت 2K از استودیوهای سازنده DNF را درک می کنم و تنها می توانم بگویم که انجام دادن این بازی ، تنها وقت تلف کردن است.

پیمان محمدی

امتیازات :

داستان : 6 گرافیک : 3 صدا : 3 گیم پلی : 4 جذابیت : 5 ارزش :


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, توسط پیمان محمدی |